این عکس قبر برادرم شروین هستش که در سال 1380 و در سن 16 سالگی به رحمت خدا رفتش
شروین داداش 13 سال گذشت ولی هنوز که هنوزه هر لحظه دلتنگت میشم روحت شاد و یادت گرامی
این متن متنی هستش که بر سنگ مزار برادرم شروین نوشته شده است
لوازم ورزشی برادرم زنده یاد شروین
هیچ تنها و غریبی طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه قدر چشمات نمیتونه ، ابر بارونی بیاره
وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگ چشم روشنت میباره
نمیتونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار كه من بسوزم ، مث شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی توی غربتی كه هم رنگ چشاته
همیشه غبار اندوه ، روی گلبرگ لباته
حرفی داری روی لبهات اگه آه سینه سوزه
اگه حرفی از غریبی اگه گرمای تموزه
تو بگو به این شكسته غصه های بی كسی تو
اضطراب و نگرانی ، حرفای دلواپسی تو ، حرفای دلواپسی تو
نمیتونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار كه من بسوزم مث شمعی توی شبهات
نمیتونم... نمیتونم... نمیتونم...
تعداد صفحات : 7